هنوز روزه
امير محمود با دفتر نقاشيش مشغول بود در يک صفحه اون يه خورشيد و ابر کشيده شده بود مداد رو دستم گرفتم و گفتم بابائي ستاره بکشم گفت بابا نه گفتم چرا گفت بابائي هنوز روزه هوا روشنه ستاره نه ...
دانلود انیمیشن بسیار زیبا دویدم و دویدم سر کوهی رسیدم
سرود بسیار زیبا و شاد کودکانه با انیمیشن زیبا و دیدنی دویدم و دویدم /سر کوهی رسیدم/ بهبه بهبه چه کوهی /چه کوهی با شکوهی /.... دانلود فایل صوتی نسخه قدیمی مطلب مرتبط دویدم و دویدم ، سرکوهی رسیدم... ...
نکته اخلاقي جالب
چند وقت پیش رفته بودييم براي روز معلم واسه استاداي دانشگاه خانمي هديه بخريم که تو يک مغازه صنايع دستي يه ماشين چوبي کار دست بود 20000 تومن و يه ماشين کلاسيک فلزی بود 49000تومن امير محمود مثل هميشه که ماشين مي بينه لج کرد که ماشين مي خوام ما که داشتيم هديه انتخاب مي کرديم امير محمود سرش فقط به طرف اون قسمت مربوط به ماشينها گرم بود و هر چند دقيقه يک بار به پام مي زد و باصداي اروم مي گفت بابا ماشين مي خوام من که کلافه شده بودم گفت بابائي نه شما خيلي ماشين داري تا از مغازه بيرون اومديم لباش اويزون شده بود و گفت بابا وقتي من مي گم برام ماشين بخر تو بگو چشم ، نکته اخلاقي جالبي رو به من گوشزد ميکرد البته اخرش مجبورمون کرد یه روز دی...
داستان صوتی بلبل شکمو از مجموعه قصه های شب بخیر کوچولو
قصه های شب بخیر کوچولو: بلبل شکمو ويژه کودکان و خردسالان گوينده : خانم نشيبا زمان: 12 دقيقه در یک باغ قشنگ و پر از شکوفه و گل بلبل شکمویی زندگی می کرد که همه او را دوست داشتند. بلبل همسایه های خوبی داشت که برایش غذا می آوردند و... پحش آنلاین دانلود ...
صدای بز بهمراه شعر
دانلـــــود بز زنگوله پا زنگوله پا کنار جو راه می ره زیر درختهای هلو راه می ره جست می زند روی دو پا می زنه زیر شاخه ها از رو درخت، چند تا هلو گیر می کنه به شاخ او باغ هلو که ساکته همیشه پر از صدای حرف و خنده می شه زنگوله پا، باغ را به هم می زنه شده درختی که قدم می زنه ...
مهاتما گاندی
از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار. اگر روزی دشمن پیدا کردی ، بدان که در رسیدن به هدفت موفق بوده ایی. اگر روزی تهدیدت نمودند، بدان که در برابرت ناتوانند.اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست. اگر روزی ترکت کردند ، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد. ...
تیکه کلام جدید امیر محمود جون بابا
امروز امیر محمود و پارسا جون داشتن با هم بازی می کردند که پارسا دوستش رو دید و با زم مثل همیشه می خواستن برن خونه دوست جونش تا بازی کنه پس امیر محمود امروز چی میشه ؟ با خودش فکر کرد و به امیر محمود گفت که برو دوتا شکلات بگیر و بیار امیر محمود هم بدو بدو امد پیش عزیز البته پارسا به عزیز گفته بود که می خواد بره خونه دوستش تا امیر اومد شکلات بگیره پارسا هم رفته بود عزیز هر کاری که کرد نتونست جلوی امیر محمود رو بگیره اما وقتی امیر محمود رفت پائین تو کوچه دید که هیشکی نیست زود گریه کنون برگشت حونه کلی طول کشید تا ارومش کردیم بعد که مادر پارسا از سرکار اومد امیر محمود زود رفت تا به عمه زینبش گزارش بده گفت پارسا منو تنها گذاشت حالا من تنها هس...
از لاک جیغ تاخدا قسمت بیستم و ششم
چند وقت پیش برنامه مستندی رو دیدم که حسابی برام جالب بود خواستم حال و هوا شو تو ماه رمضون با دوستان محترم قسمت کنم توصیه می کنم تا آخرش ببینین! از لاک جیغ تاخدا « ویژه رمضان »قسمت بیستم و ششم مستند «از لاک جیغ تا خدا » کاری مستند از گروه خانواده و فرهنگ به تهیه کنندگی محمد تفکری است که هر روز از در ماه رمضان روی آنتن می رود این برنامه قصد دارد با هدف تکریم حجاب و بانوان محجبه، با افرادی که به تازگی موفق به بهره مندی از پوشش چادر شده اند، گفتگو کند. الگوسازی برای جامعه دختران و زنان کشور و نیز ارائه حجاب برتر از اهداف این برنامه است. دانلـــــــــــــــــــــــــــود ...
پسر منطقی بابا
امروز پارسا روی پام نشسته بود امیر محمود که دید اومد پارسا جون رو هل داد گفت مگه بابای توئه ؟ بابای منه . پارساجون هم جواب داد که دائی جون منه یه چند دقیقه ای به اینصورت گذشت یعنی هی امیر محمود می گفت و پارسا هم جوابش رو می داد تا اینکه امیر محمود جون بابا گفت باشه من تا حالا ندیده بود سر یه موضوع تسلیم بشه نشون می ده که پسر گلم دیگه بزرگ و منطقی شده ...